Sunday, December 26, 2010

christmas

من میخوام اون تخت چند سال دیگرو با هم ترجمه کنیم.
قاطی شد خواسته هام.
منظورم اینه که میخوام تو اون تخت با هم بخوابیم.
اون درخت کریسمس چندسال دیگرو با هم تزئین کنیم.
اون کتابارم با هم ترجمه کنیم.
شد تینیج دریم.

4 comments:

  1. حالا هیچ کدوم اینا هم نشد رو اون تخته رو با هم بخوابیم!

    ReplyDelete
  2. پاشو از همین الان شروع کن/
    راستی مبارکت باشه این کریسمس

    ReplyDelete
  3. وقتی دوران تین ایجری میگذره و همه این کارا رو میکنی و میبینی مزخرفه و هزار چیز ناراحت کننده در حین انجام این کارا وجود داره ، بعد دیگه آدم هیچ جور رویایی نداره
    اینه رمز اینکه بزرگسالها صبح میرن سر کار و شب غذا میخورن و میخوابن تا بتونن دوباره فردا صبح برن سرکار، اما بچه ها که پر رویا و تصورات لذت بخشن بنظرشون زندگی بزرگسالا وحشتناک و غیرقابل درکه

    ReplyDelete