Saturday, November 13, 2010

he's alone too

به مامانم التماس میکنه بیا افتتاحیه بازیای آسیایی رو ببین
!مامانم هیچی نمیگه.میاد تو اتاق.منم هیچی نمیگم.چی بگم؟
هرسال زنش تا صب باهاش مینشست هرچی افتتاحیه ی کوفتی و هرچی نود و فوتبال و مسابقه کشتی بود رو میدید.حالا که پیرزن زیر یه خروار خاکه،پیر مرد مجبوره به دخترش التماس کنه بازیارو ببینه.
--------------------------------------------------------------
...مامانم که رفت بیرون بالشتارو گذاشتم رو دهنم تا میتونستم جیغ زدم
تقدیم به تو،مادربزرگ

1 comment: