Sunday, October 31, 2010

i'm fuckin' crazy

واقعاً نمیدونم چمه.اطرافیام مشکلی ندارن.من مشکل دارم.من 3 روزبود حس میکردم یه چیزی غلطه.ولی نمیدونستم چیه.تا چن ساعت پیش نمیدونستم.
مشکل من خودمم.راه حلمم خودمم.همین گیجم میکنه.همین نمیذاره بفهمم مشکل چیه راه حل چیه.آره.من هستم،ولی من چیم؟!
همین فقط بم میگه مریضم.
دلم واسه دوستم میسوزه.به باد چرندیاتم گرفتمش.فقط خندید.به زور.انگار داشت سعی میکرد یه چیز چندشآوریو قورت بده.دعوتش میکنم بیاد خونمون.امرو تنهام.اگه بتونم بش ثابت کنم دیوونم،خیالش راحت میشه.شاید علاوه بر اثبات من یه نوشیدنی داغ،مثلاً چایی خوردیم.ینی دعوت یه روانی قبول میکنه؟اونم تنها!بعید میدونم.
دلم واسه این هم کلاسیم میسوزه.داره سعی میکنه کمکم کنه.چه کمکی؟من نمیخوام خوب شم.اگه میخواستم راحت بود.
دلم واسه مشاورم میسوزه.امروز توی یه رب ساعت،سه بار به طرز رقتباری زدم زیر گریه.قیافش طوری بود که انگار سعی داره کمکم کنه و نمیتونه،عاجزه.
ای وای.همه اینجا سعی دارن کمکم کنن.ولی نمیتونن.نمیتونن.نمیدونن من کیم.پس راه حل رو هم نمیدونن.

1 comment:

  1. اينو چند ساعت پيش براي تو تو گوگل ريدرم نوشتم
    دوست پونزده سالم كه عاشق آدام لمبرته و تنها كسيه كه بهش ميگم دخترم خيلي غصه داره از اون مدل غصه هايي كه فقط تو بعضي نوجوونا بروز ميكنه وقتي كه ميبينن دور و برشون پر از آدماييئه كه شبيه خودشون نيستن بي قرار ميشن غصه ميخورن پناه ميبرن به كتاب ها و روياها از جمع كسايي كه هيچ شبيهشون نيستن بايد دختر باشيد و تو جمع هاي دخترونه تا بفهميد هيچ شبيه نبودن دور بودن از هم سن و سالهايي كه نميفهميشون يعني چي...هي تو وبلاگش پستاي غصه دار مينويسه و من دلم ميخواد برم موهاي فرفريشو ناز كنم بگم تموم ميشه دختر يه روز ميرسه كه 21 ساله بشي و زندگي اون قدرهام بد نباشه كسايي باشن دور و برت كه بفهمنت و تو هم كلي از حساسيت هات كم شده باشه و زندگيرو آسون بگيري صبر كن دختر نازم و كمتر غصه بخور

    ReplyDelete